فن‌آوری و انسان

چند کلمه در مورد عمر مفید رله ها و روش های افزون کردن آن

.

.

Schaltlichtbogen

.

عمر مفید یا Service Life رله ها به عوامل متعددی بستگی دارد. اما مهم ترین نکته، انتخاب رله ی متناسب با کاربرد مورد نظر و به کار گیری مدارهای محافظ است.

.

تاثیر نوع بار بر عمر مفید الکتریکی رله ها

کیفیت کلیدگری رله ها از عواملی چون دمای محیط، رطوبت، گرد و خاک، و گازهای آلاینده تاثیر می پذیرند.

خود رله در هنگام کار گرما و مواد اکسیدکننده تولید می کند. مخاطب هدف این مقاله مصرف کننده ی عادی فرض شده که رله را در دماهایی بین 10- و 40+ درجه ی سانتی گراد به کار می برد.

جدای از عواملی که در بالا برشمردیم، عمر مفید الکتریکی رله ها به «قوس الکتریکی» (Arc) که هنگام باز و بسته شدن کنتاکت ها پدید می آید نیز بستگی دارد. اصطکاک کنتاکت ها، دقت و کیفیت مکانیکی آنها و غیره، تاثیر نسبی کمتری بر عمر الکتریکی رله دارند.

.

قوس الکتریکی هنگام بسته شدن

هنگامی که رله فعال شده و نقطه های کنتاکت (پلاتین ها) به یکدیگر می رسند تا جریانی را از میان خود عبور دهند، یک قوس الکتریکی شکل می گیرد. این امر سبب بخارشدن ماده ی کنتاکت می شود و اگر جریان های عبوری در لحظه ی اتصال خیلی بالا باشند (مثلاً وقتی بار کنتاکت ها یک الکتروموتور یا یک لامپ فلورسنت باشد)، بخش بزرگی از سطح کنتاکت ذوب شده و باعث جوش خوردن آنها می شود. این فرآیند در صورت «تماس لرزشی» کنتاکت ها با هم (Bounce) بسیار شدیدتر هم می شود.

پس از این که کنتاکت ها روی هم نشستند، قوس الکتریکی محو می شود و همزمان، یک ضربه ی ولتاژی، یک «پیک ولتاژی»، پدید می آید.

.

قوس الکتریکی هنگام باز شدن

برای قطع کردن مسیر جریان باید کنتاکتی باز شود. در طول زمانی که عمل باز شدن کنتاکت ها از هم در حال انجام است، با کم شدن نیروی فشار وارده بر کنتاکت ها، رفته رفته سطح تماس کنتاکت ها با هم کاهش می یابد. این در حالی است که مقدار جریان گذرنده ثابت است. در نتیجه، با کاهش سطح تماس چگالی جریان در باقیمانده ی سطح تماس و مسیر جریان رفته رفته بیشتر و بیشتر می شود که داغ و ذوب شدن کنتاکت ها را در پی خواهد داشت. تبخیر ماده ی کنتاکت فرآیندی انفجارمانند است که طی آن ماده ی کنتاکت به اطراف پاشیده می شود. در اینجا بروز قوس الکتریکی ممکن است بر اثر عوامل زیر صورت گیرد:

  • بارهای مقاومتی و خازنی در کنار ولتاژهای بالا
  • بارهای القایی یا اندوکتیو

قوس الکتریکی دایمی در بیشتر موارد در مدارهای جریان مستقیم پیش می آید. چون جریان متناوب مکرراً از نقطه ی صفر ولت گذر می کند، معمولاً سبب فرونشانده شدن قوس الکتریکی می شود. قوس های الکتریکی از عواملی چون نوع ماده ی کنتاکت، کاهش در ولتاژ و جریانِ قوس و نیز سرعت عملکردی کنتاکت ها تاثیر می گیرند.

.

تجهیز رله به یک آهنربای دایمی برای حفاظت از کنتاکت های آن

.

هنگام کلیدگریِ یک مصرف کننده ی جریان مستقیم یا به عبارت دیگر «یک بارِ DC بزرگ»، زیاد گرفتن فاصله ی بین کنتاکت ها و نصب یک «آهنربای مکنده»، می تواند تدابیر خوبی برای جلوگیری از پدیدار شدن قوس دایم باشد. در این روش، مانند تصویر بالا که از یک رله از سری JC ی ساخت شرکت «پاناسونیک الکتریک»برداشته شده، خطوط میدان مغناتیسی باید بر مسیر عبور جریان کنتاکت عمود باشند. در این رله، یک آهنربای دایمی  از حنس «فرّیت باریوم» در کنار کنتاکت های «عادی-باز» به کار گرفته شده است.

.

Vergleich ..

.

بار القایی مانند الکتروموتور

یک موتور الکتریکی در فرآیند استارت و آغاز به چرخش جریان بسیار زیادی از منبع تغذیه ی خود می کشد. این امر در زمانی که کنتاکت های رله بسته می شوند، سبب عبور «جریان وصل» (Make Current) خیلی بالایی می شود. در «بارِ موتوری»، بروز قله ی جریانی که 15 بار بزرگ تر از «جریان بار کامل» (Full Load Current = FLC) موتور باشد، کاملاً عادی بوده و به هیچ وجه عجیب نیست. رله های صنعتی طوری طراحی شده اند که تا اندکی بالاتر از جریان بار کامل کار کنند و اغلب برای جریان قله ای استارت (پیک) مناسب نیستند. در این گونه موارد باید از کنتاکتور استفاده شود که از لحاظ ساختمانی، به جز چند استثنا، تفاوت های زیادی با یک رله دارد.

 .

بار لامپی

مقاومت حالت سرد رشته ی التهابی (فیلامان) لامپ های معمولی در حدود 5 تا 10% آن در مقایسه با حالت گداختگی رشته است. به عبارت  دیگر، مقاومت الکتریکیِ رشته ی التهابیِ یک لامپ روشن در حدود 80% بیش تر از مقاومت همان فیلامان لامپ در حالت خاموش است. در نتیجه، جریان روشن کردن (Inrush Current) لامپ های التهابی 10 تا 20 برابر بیش تر از جریان روشن بودن آنها است. مثلاً، یک چراغ 100 وات در زمان روشن شدن توان لحظه ای بالغ بر یک کیلووات (هزار وات) می کشد. بنابراین، هنگام انتخاب رله برای مصرف در کلیدگری لامپ ها، به «بیشینه ی جریان مجاز کنتاکت»های آن دقت کنید و در عین حال مطمئن شوید که نقطه کنتاکت های رله ی انتخابی از جنس «نقره-اکسیدقلع» (AgSnO) یا ماده ی کنتاکت بهتری باشند.

 .

اثر مدارهای محافظ رله بر دوام کنتاکت های آن

برای حفاظت از مدارهای راه انداز در لحظه ی بروز قله ی ولتاژ قطع در بوبین رله، چند راه حل وجود دارد. اما این راه حل ها با وجود این که در سمت بوبین، و نه در سمت کنتاکت ها، اجرا می شوند، بر کیفیت عملیاتی رله و دوام کنتاکت های آن موثرند. در ادامه، با این راه حل ها و تاثیرات آنها آشنا می شویم.

.

الف دیود محافظ

ولتاژ شکست قله ای دیودهای محافظ 0/7 ولت است و هیچ اثری بر «رفتار وصل» رله ندارد. این دیودها بر «زمان رهاسازی» (Drop out) رله اثر گذاشته و تاخیری میان 3 تا 4 برابر ایجاد می کنند.

دیود محافظ یا «دیود هرزگرد» که با پایانه های سیم پیچ به صورت موازی بسته می شود، مانع پدیدارشدن ولتاژ خودالقایی در لحظه ی قطع کردن رله است. در نتیجه، روند شکل گیری یک میدان مغناتیسی در جهت مخالف را، که رهاسازی سیم پیچ رله را تسریع می کند، طولانی تر می سازد. این تدبیر مدارهای الکترونیکی فرمان رله را به طور موثر در برابر اضافه ولتاژهایی که می توانستند در نبود دیود پیدا شوند و چندین برابر ولتاژ تغذیه ی سیم پیچ بزرگ باشند، مورد حفاظت قرار می دهد.

در صورت کاربرد دیود هرزگرد باید توجه داشت که باز شدن کنتاکت های رله بیش تر طول خواهد کشید که این امر یک بار اضافی و تحمیلی به کنتاکت های رله خواهد بود، زیرا باعث طولانی تر شدن مدت ماندگاری قوس های الکتریکی در روند قطع بار در محل کنتاکت ها می شود.

 Diodenschutz

مدت ماندگاری قوس الکتریکی آن طول زمانی است که در طی آن فاصله ی کنتاکت های ثابت و متحرک رله در بازه ای قرار داشته باشد که هوای میان آنها، به خاطر حضور ولتاژ قطع شونده در نقطه ی کنتاکت، یونیزه باقی بمانده. دمای بسیار بالایی که در این حال پیدا می شود و به چند صد درجه ی سانتی گراد سر می زند، و به این معناست که در هر بار عمل کلیدگری، مواد تشکیل دهنده ی کنتاکت در معرض فشار گرمایی بسیار شدیدی قرار می گیرند. هر چه ماندگاری قوس الکتریکی طولانی تر باشد، دمای سطح کنتاکت ها و نیز میزان تبخیر ماده ی کنتاکت بیش تر می شود.

.

ب- مدار «وریستور» (Varistor)

نام وریستور از کوتاه کردن عبارت Variable Resistor ساخته شده است. این قطعه در مقابل پیک ها و پالس های ولتاژی به سرعت واکنش نشان داده و مقاومت الکتریکی آن به شدت پایین می آید و در حقیقت محافظ و پیشمرگ بقیه ی مدار از آسیب ناشی از پیک و پالس های ولتاژی است.

در مدار رله ها، این قطعه هم برای جریان های متناوب و هم جریان مستقیم مناسب است و به علاوه، بر خلاف مدار محافظ دیودی، لزومی به رعایت جهت وصل فاز و نول و مثبت و منفی تغذیه به رله وجود ندارد.

وریستورها، با کمترین تاثیر بر زمان رهاسازی، رله را از پیک های ولتاژی زمان قطع رله محافظت می کنند. فرکانس کلیدگری وریستور در مقایسه با دیود محدود تر است و همچنین عملکرد بهینه ی هر نوع از وریستورها روی ولتاژ معینی صورت می پذیرد.

.

Veristor

پ - مدار خازن- مقاومت  (RC)یا «اسنابر» (Snubber)

از اسنابرها می توان در مدارهای جریان مستقیم و جریان متناوب استفاده کرد. این مدار قطب ندارد و نصب آن از هر دو طرف امکان پذیر است. همچنین تاثیر آن بر زمان رهاسازی رله ناچیز است.

کارکرد اسنابرها در ولتاژ های خیلی کم چندان موثر نیست. آنها را معمولاً در مدارهای با ولتاژ بالا به کار می برند و می توان طوری طرح ریزی کرد که حتی اضافه ولتاژهای کوچک را هم سرکوب کند. یک کاستی مهم اسنابر، تاثیر ظرفیت خازن آن است که می تواند باعث بالارفتن جریان وصل (Making Current) رله شود.

.

Snubber

ت - دیود بازدارنده (Suppressor Diode)

این دیودها تاثیر اندکی بر تاخیر رهاسازی رله دارند، قطب ندارند و آنها را می توان در مدارهای AC و DC مورد استفاده قرار داد. این دیودها نیز مانند وریستورها فرکانس کلیدگری پایینی دارند و فقط روی یک ولتاژ معین کار می کنند.

.

Suppressor-Diode

ث - مقاومت محافظ

این ساده ترین نوع مدار محافظ رله است که تنها از یک مقاومت تشکیل شده است و به همین نسبت هم حفاظت محدودی ایجاد می کند. این روش برای استفاده در هر دو مدارهای AC و DC مناسب است. کاستی این مدار در آن است که یکم) در زمانِ گرفتنِ رله، همواره مقداری جریان از مقاومت هم می گذرد و همراه خود توانی را تلف می کند، و دوم) حضور این مقاومت به موازات سیم پیچ رله تاثیر بزرگی بر زمان رهاسازی رله می گذارد و باعث تاخیر قابل توجهی در رهاسازی رله می شود که در طراحی ها باید در نظر گرفته شود.

مقاومت محافظ باعث می شود که قله ی پالس های ولتاژی از 2 تا 6 برابر ولتاژ بوبین رله بیشتر نشوند. مقدار این مقاومت باید کمینه دو برابر مقاومت بوبین و بیشینه شش برابر آن باشد تا هم عملکرد موثری داشته باشد و هم تلفات توان و تاخیر بالایی ایجاد نکند.

.

Widerstandschutz

رله خودرویی با مقاومت محافظ

نمونه ای از یک رله ی خودرویی مجهز به مقاومت محافظ

.

.

.

.

مطالب مرتبط:

طراحی «اسنابر» برای حفاظت از مدارهای الکترونیک قدرت - بخش 1

ما برای (قطع و) وصل کردن آمدیم!

.

.

تاریخ آخرین بازبینی و بازنگاری:

25 آذر 1395

22 فروردین 1397

.

.

www.etesalkootah.ir ||   2015-07-20 © 

2015 www.etesalkootah.ir  © All rights reserved.

تمامی حقوق برای www.etesalkootah.ir محفوظ است. بیان شفاهی بخش یا تمامی یک مطلب از www.etesalkootah.ir در رادیو،  تلویزیون و رسانه های مشابه آن با ذکر واضح "اتصال کوتاه دات آی آر" بعنوان منبع مجاز است. هر گونه  استفاده  کتبی از بخش یا تمامی هر یک از مطالب www.etesalkootah.ir در سایت های اینترنتی در صورت قرار دادن لینک مستقیم و قابل "کلیک" به آن مطلب در www.etesalkootah.ir مجاز بوده و در رسانه های چاپی نیز در صورت چاپ واضح "www.etesalkootah.ir" بعنوان منبع مجاز است.

Inrush Current

آرک زدن

اسنابر

بار القایی

بار موتوری

جریان بار کامل

جریان روشن کردن

جریان متناوب

جریان مستقیم

جریان وصل

جریان وصل Making Current

دیود هرزگرد

رله

زمان رهاسازی Drop out

قوس الکتریکی

وریستور

پلاتین

پیک ولتاژ

کنتاکت

کنتاکتور

۹۴/۰۴/۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
فرزاد ر.د.

نظرات (۸)

سلام و خسته نباشید 

از مطلب خوبتون ممنون 

اما فکر میکنم یه جایی رو اشتباه نوشتید 
فکر میکنم به جای کمتر باید بنویسید بیشتر چون وقتی لامپ خاموش هست مقاومتش کمتر هست تا زمانی که روشنه 
(به عبارت  دیگر، مقاومت لامپ روشن در حدود 80%          کمتر          از مقاومت همان لامپ در حالت خاموش است.)
                                                                 بیشتر

یه سوال هم دارم اینکه
چرا (این دیودها بر «زمان رهاسازی» (Drop out) رله اثر گذاشته و تاخیری میان 3 تا 4 برابر ایجاد می کنند.
این رو میشه مفصل توضیح بدید 
چون ما وقتی دیود میزاریم ولتاژ معکوس بوبین رله رو تقریبا حذف میکنه اما چه تاثیری بر زمان رها سازی داره ؟؟؟؟؟؟!!!!!!
۲۲ خرداد ۹۵، ۰۲:۲۲
پاسخ:
گرامی فرشاد، درود بر شما.
با سپاس از دقت نظر شما، خطای مطلب اصلاح شد.
همچنین در متن مقاله مقداری در خصوص اثر تاخیری دیود هرزگرد بر کارکرد رله توضیح داده شد. این مقاله را باز هم در آینده کامل تر خواهم کرد.
باز هم به این وبگاه سر بزنید، از خواندن آرای شما خوشحال خواهم شد.
پیروز باشید
سلام و درود بر شما 

اما من جواب سوالمو نگرفتم 

چرا (این دیودها بر «زمان رهاسازی» (Drop out) رله اثر گذاشته و تاخیری میان 3 تا 4 برابر ایجاد می کنند.) 
این رو میشه مفصل توضیح بدید 
چون ما وقتی دیود میزاریم ولتاژ معکوس بوبین رله رو تقریبا حذف میکنه اما چه تاثیری بر زمان رها سازی داره ؟؟؟؟؟؟!!!!!!

مگه دیود دقیقا چیکار میکنه که تاخیر ایجاد میشه  ؟؟؟
این سوال منه 


سلام
مقاله بسیار خوب و صنعتی بود؛ از شما مهندس گرامی متشکرم
۶ مرداد ۹۵، ۱۷:۱۶
پاسخ:
گرامی مصطفا، درود بر شما.
از یادداشت شما سپاسگزارم و خوشحالم که این مطلب را پسندیده اید.
امیدوارم در این وبگاه نگاشته های هر چه بهتری به شما هموطنان گرانقدر تقدیم کنم.
از دیدار دوباره ی شما و خواندن آرایتان در این وبگاه خوشوقت خواهم شد.
پیروز باشید
سلام خسته نباشی.
مطالب خوب و توپ.
دوتا سوال داشتم.
۱: مقاومت محافظ چیزه دقیقا همون مقاومت معمولی خودمونه یا چیزه دیگس.
اگه وبلاگی چیزی موجوده آدرسشو بما بدین.
۲: تو شیر برقی های Ac مولفه جریان برگشتی داریم ما ک باعث خال زدن رله ها میشه.
از واریستور خواستم استفاده کنم دیدم واریستور تو جریان برگشتی تاثیری نداره، و فقط واریستور برای جلوگیری اضافه ولتاژ هست،،،، 
مرسی❤️😊❤️
۲۵ آذر ۹۵، ۲۱:۲۲
پاسخ:

گرامی حمید، درود بر شما.
از کلمات پرمهر شما سپاس گزارم و خوشحالم که نوشته های این وبگاه را پسندیده اید.
در پاسخ به پرسش های شما:

1.        استفاده از عبارت «مقاومت محافظ» تنها به این جهت بوده که وظیفه ی این مقاومت را مشخص کند که این وظیفه محافظت از رله است. مقاومتی که در رله ها به کار گرفته می شود، یک مقاومت معمولی، مانند همه ی مقاومت های کوچک یک چهارم یا یک هشتم وات است. تصویر نمونه ای از یک رله ی خودرویی مجهز به مقاومت محافظ را به انتهای مقاله اضافه کردم.

2.       برای محافظت از کنتاکت رله هایی که به مصرف کننده ی القایی فرمان می دهند، از مدار RC یا همان «اسنابر» استفاده کنید. یک مقاومت 560 اهمی سری با یک خازن 100 نانوفاراد با ولتاژ کار مناسب با مدار شما می تواند تاثیر مثبتی روی حفاظت از کنتاکت های رله داشته باشد.

در مورد مدارهای اسنابر به زودی مطلب خوبی پیشکش خواهم کرد، البته اگر وقت کافی داشته باشم.
پیروز باشید

سلام به شما 

راه کارهایی که برای کاستن بار کنتاکت ها هنگام بروز قله معرفی کردید که به محافظت از کنتاکت ها مرتبط نمیشه بلکه برای کنترل واکنش بوبین سلف نسبت به قطع جریان بوبین مناسب هست 

اگه اشتباه میکنم لطفا راهنمایی بفرمایید .
۲۲ فروردين ۹۷، ۰۳:۴۴
پاسخ:
گرامی فرشاد، درود بر شما.
بسیار خوشحالم که با خوانندگان بادقتی مانند شما آشنا می شوم.
در این مقاله به تاثیر مدارهای محافظ رله بر عملکرد کنتاکت های آن پرداخته شده، چرا که بر دوام آنها تاثیر مستقیم دارند. مثلاً، هنگامی که با نصب یک دیود هرزگرد بر دو سر بوبین یک رله، زمان قطع (رهاسازی) رله درازتر می شود، طبعاً مدت زمان ابقای جرقه در کنتاکت ها طولانی تر شده و انتقال ماده در پلاتین ها را بیشتر می کند.
البته در خصوص تذکری که طرح کردید، حق را به شما می دهم به این شکل که جملات سر فصل این بخش از مقاله به اندازه ی کافی گویا نبودند. ضمن سپاسگزاری از دقت نظر شما، آنها را اصلاح کردم. در صورتی که باز هم پیشنهادهایی برای بهبود این نوشتار داشته باشید، با کمال میل به آنها رسیدگی خواهم کرد.
پیشنهاد می کنم مجموعه مقاله های زیر را نیز بخوانید:
طراحی «اسنابر» برای حفاظت از مدارهای الکترونیک قدرت - بخش 1
پیروز باشید
سلام دوستان
کنتاکتوری دارم حدود 350امپر ولتاژ48ولت dcازخودعبورمیدهد.وبعدازمدتی پلاتینهای ان ذوب میشود .چه وسیله ی الکترونیکی سر راه کنتاکتورقراردهم..لطفا راهنمایی کنید.
۳ تیر ۹۸، ۱۴:۴۲
پاسخ:
گرامی علی رضا، درود بر شما.
وقتی کنتاکت های کنتاکتور 350 آمپری شما ذوب می شوند، نشانه ی آن است که یک اتصالی بسیار سنگین در مصرف کننده (بار) وجود دارد. و یک جایی در آن باید خیلی خیلی داغ شود. عیب یابی کنید، محل مشکل به سرعت پیدا خواهد شد. اما اگر قصد دارید جریان گذرنده از کنتاکت ها (جریان مصرفی بار) را کم کنید، باید ابتدا مقداری در مورد مصرف کننده توضیح دهید تا راه حل مناسب پیشنهاد شود.
پیروز باشید

سلام

مغناتیسی نه!

مغناطیسی بله!

۴ خرداد ۰۰، ۱۹:۴۳
پاسخ:
خواننده گرامی، درود بر شما.
با سپاس از دقت شما، باید دانست از آن جا که واژه «مغناتیس» ریشه لاتینی دارد و در زبان لاتینی مخرج ” ط” وجود ندارد، پس ما در فارسی گرانقدر خودمان باید آن را با حرف ” ت” بنویسیم. مشهورترین این نوع سهل انگاری ها نام تهران است که در قدیم به صورت طهران نوشته می شد که به کلی منسوخ شده است.
پیروز باشید.

پس نوبس:
آقای سید احمد ابطحی مقاله جالبی با عنوان «غلط های مشهور املایی و دستوری زبان فارسی» دارند که در زیر به علاقه مندان تقدیم می شود:

غلط مشهور در توصیف دو دسته به کار برده می‌شود:

دستۀ نخست کسانی هستند که از رهگذر سالوسی و ریاکاری در زمرۀ نیک‌مردان جای می‌گیرند. در بارۀ این “گندم نماهای جو فروش” می‌گویند: فلانی غلط مشهور است، یعنی نان پرهیزکاری می‌خورد ولی “چون به خلوت می‌رود آن کار دیگر می‌کند”.

دستۀ دوم آن واژه‌ها و عباراتی است که بر خلاف حقایق تاریخی و یا آیین دستور زبان و صرف و نحو آن، بر زبان‌ها جاری است.

اکنون به نمونه‌های گوناگون این غلط‌های رایج در زبان فارسی که پرهیز از گفتن آن‌ها بایسته است دقت کنید:

● به کار بردن تنوین برای واژه‌های فارسی

کاربرد تنوین که ابزار ساختن قید در زبان عربی‌است برای واژه‌های عربی‌جایز است، مانند: اتفاقاً، تصادفاً، اجباراً، ولی واژه‌های ناگزیر و ناچار و مانند آن‌ها که فارسی است هرگز تنوین بر نمی‌دارد و نباید آن‌ها را چون این به کار برد:

گزارشا به عرض می‌رسانم ( به جای بدین وسیله گزارش می‌کنم که )،

ناچارا رفتم ( به جای به ناچار، یا ناگزیر رفتم).

اکنون کار به جایی رسیده است که بسیاری تنوین را حتا برای واژه‌های لاتین نیز به کار می‌گیرند و مثلن می‌گویند: تلفونا به او خبر دادم، یعنی به وسیلۀ تلفن، یا تلفنی او را آگاه کردم.

تلگرافا به او اطلاع دادم، یعنی با تلگراف یا تلگرافی او را آگاه کردم.

● واژۀ‌های دو قلو، سه قلو، چهارقلو و مانند آن

واژۀ ترکی دو قلو اسمی‌مرکب از ” دوق ” و ” لو ” است که روی هم همزادها معنی می‌دهد و هیچ گونه ارتباطی با عدد ۲ (دو) فارسی ندارد که اگر بانویی احیاناً سه یا چهار فرزند به دنیا آورد بتوان سه قلو یا چهار قلو گفت.

درست مانند واژۀ فرانسوی دو لوکس De Luxe که بسیاری گمان می‌کنند با عدد ۲ (دو) فارسی ارتباطی دارد و لابد سه لوکس و چهار لوکس آن هم وجود دارد. De حرف اضافۀ ملکی در زبان فرانسوی می‌باشد به معنی ” از” ( مانند Of در انگلیسی یا Von در آلمانی ) و Luxe به معنی ” تجمل و شکوه ” است و دو لوکس به معنی ” از (دستۀ ) تجملاتی ” می‌باشد. یعنی هر چیزی که دولوکس باشد، نه از نوع معمولی، بلکه از نوع تجملاتی و با شکوه آن است.

● به کارگیری واژه‌ها یا اصطلاحات با معنی نادرست

جمله‌هایی مانند :

▪ من به او مظنون هستم ( می‌خواهند بگویند: من به او بدگمان هستم)

▪ او در این قضیه ظنین است ( می‌خواهند بگویند: او در این قضیه مورد شک و گمان قرار دارد)

▪ هر دو نادرست و درست وارونۀ آن درست است.

ظنین صفت فاعلی و به معنی کسی است که به دیگری بدگمان است و مظنون صفت مفعولی و به معنی کسی است که مورد شک و بدگمانی قرار دارد. یعنی صورت درست این جملات می‌شود:

▪ من به او ظنین هستم .( یعنی من به او بدگمان هستم)

▪ او در این قضیه مظنون است. ( یعنی او در این قضیه مورد شک و گمان قرار دارد)

▪ مصدر عربی‌فقدان به معنی کم کردن، کم شدن و از دست دادن است و معنی نبود ندارد و درمورد مرگ و فوت .کسی هم باید گفت: در گذشت، یا رخت بر بست

▪ یا معمولاً می‌گویند: ” کاسه‌ای زیر نیم کاسه وجود دارد “. در حالی که کاسه هرگز زیر نیم کاسه جای نمی‌گیرد و در ادبیات هم همیشه گفته اند: زیر کاسه نیم کاسه‌ای وجود دارد.

▪ شعر سعدی، یعنی: ” بنی آدم اعضای یک پیکرند ” را ” بنی آدم اعضای یکدیگرند ” می‌گویند.

▪ هنگامی‌که دانش آموزی در پایان سال تحصیلی در برخی از درس‌ها نمرۀ کافی برای قبولی نمی‌آورد می‌گوید در فلان و فلان درس تجدید شدم و یا دربارۀ کسی می‌گویند فلانی امسال تجدید شد. حال آن که این نه خود دانش آموز، بلکه درس‌های نمره نیاورده است که تجدید می‌شود و در شهریور ماه باید دوباره جدید شده و از نو امتحان داده شود ، چون این دانش آموزی تجدیدی شده است و باید او را تجدیدی، یعنی دارندۀ درس‌های تجدید شده نامید.

● غلط‌های دستوری

استاد: این واژه فارسی است و باید جمع آن را استادان گفت نه اساتید .

مهر: مهر واژه‌ای فارسی است و صلاحیت اشتقاق عربی‌را ندارد و نباید به عنوان مثال گفت حکم ممهور شد، بلکه درست آن است که بگویند: حکم مهر کرده شد یا مهر زده شد.

● غلط‌های واگویی (تلفظی)

پسوند ” وَر ” در زبان فارسی برای رساندن مالکیت و به معنی ” صاحب ” و دارنده است. ” رنج وَر ” به معنی دارندۀ رنج و ” مزد وَر ” به معنی دارندۀ مزد است. امروزه بر خلاف این قاعده و برخاسته از خط عربی‌که ایرانیان به کار می‌برند، این واژه‌ها را به صورت رنجور و مزدور می‌نویسند که موجب آن گردیده است تا آن‌ها را به نادرستی با واو ” سیرشده ” (مانند واو در واژۀ ” کور “) تلفظ نمایند.

واژه‌های دیگر ی نیز مانند دستور ( دست وَر به معنی صاحب منصب، وزیر) و گنجور ( گنج وَر) نیز از این گروه است.

● نامیدن پدر به جای پسر

زکریا نام پدر ” محمد بن زکریای رازی ” و سینا نیز نام پدر ” ابوعلی ابن سینا ” بوده است. لیکن همه جا آنان را با نام زکریای رازی و ابن سینا ، یعنی نه با نام خود، بلکه با نام پدران شان می‌نویسند. ” بیمارستان ابن سینا ” هنوز نیز در چهار راه حسن آباد تهران با این نام وجود دارد.

منصور نیز پدر ” حسین ابن منصور حلاج ” است که کوتاه شدۀ نام وی “حسین حلاج ” است. لیکن این نامی‌ترین عارف وارستۀ ایران در سدۀ سوم هجری را همه جا ” منصور حلاج ” می‌نامند و نه “حسین وار”، بلکه “منصوروار” بر سر دار می‌کنند، در حالی که منصور (یعنی پدر حلاج) در آن هنگام در خوزستان به حلاجی و پنبه زنی مشغول بوده است.

● خوان یغما

هرگاه به دارایی کسی دستبرد بزنند و چیزی از آن بر جای نگذارند، در اصطلاح می‌گویند که گویی خوان یغما بود که این گونه آن را چپاول کردند.

عبارت ” خوان یغما ” از دو واژۀ ” خوان ” و ” یغما ” و به مفهوم “سفرۀ غارت و چپاول ” فهمیده می‌شود، در حالی که چون این نیست و معنی و مفهوم واژۀ ” یغما ” در این عبارت کاملن چیز دیگری است و ارتباطی با غارت و چپاول ندارد.

” یغما ” نام گروهی از تورانیان است که در دورۀ اسلامی‌در شهری با همین نام در نزدیکی “خجند” کنونی زندگی می‌کرده اند. پیش از آمدن این گروه به این منطقه، اقوامی‌که “سگان ” نام داشته‌اند ( و به غلط آن را ” ساکاها ” می‌نویسند) در این محل زندگی می‌کرده‌اند و جشنی را برگزار می‌کرده‌اند که “سگه” نام داشته است که همان “جشن سده” می‌باشد. با آمدن یغماییان ِ تورانی به این محل، آنان دین و همۀ آیین‌ها و حتا عادات سگان را گرفته و “جشن سگه ” ی آنان را نیز برگزار می‌کردند.

در جشن دیگری نیز که ” خوان یغما ” نام داشته است، آنان سفره‌های بزرگی می‌گسترانیدند و انواع خوراک‌های لذیذ و نوشیدنی‌های خوش گوار در آن می‌نهادند و از همۀ مردم دعوت می‌کردند که در این میهمانی عمومی‌حاضر شوند و در کنار انجام دیگر مراسم، از آن‌ها سیر بخورند و بنوشند و هر چه می‌خواهند با خود ببرند. سعدی می‌گوید:

ادیم زمین سفرۀ عام اوست / برین خوان یغما چه دشمن چه دوست

و در جای دیگری می‌گوید:

یکی نانخورش جز پیازی نداشت / چو دیگر کسان برگ و سازی نداشت

پراکنده‌ای کفتمش ای خاکسار / برو طبخی از ” خوان یغما ” بیار

جشن خوان یغما که نشانۀ سخاوت و بخشندگی پدران ما است در سده‌های گذشته اهمیت و اعتبار ویژه‌ای داشته است و رفته رفته به صورت اصطلاح در آمده است، لیکن به علت عدم آگاهی از ریشۀ تاریخی آن، بسیاری آن را به معنی دستبرد و چپاول گرفته و به کار برده اند.

افغانی در قصیدۀ خود می‌سراید:

گل آرد، نوبهار آرد، نشاط آرد، امید آرد

شود تا باغبان طبع وی در گلشن آرایی

کشیده خوان یغمایش چه فیض جاودان دارد

که هر روزی فزون گردد گوارایی و گیرایی

خوشا درویش صاحب دل که نعمت‌های عامش را

نیابی‌در بساط خاص دارابی‌و دارایی

● غلط‌های املایی مشهور

آزمایشـات: واژه آزمایش را که فارسی اسـت برخی از فارسی زبانان با ” آت ” عربی‌جمع می‌بندند که نادرسـت اسـت و باید با “‌ها” ی فارسی جمع بسته شود. آزمایش‌ها درسـت اسـت.

در جمع بستن واژه‌ها ی فارسی با ” جات ” نیز اغلب همین گونه اشتباهات رخ می‌دهد، چرا که به نظر می‌رسد که این نوع جمع فرقی با جمع با ” آت ” ندارد . اما برای نوشتن فارسی فصیح به تر است که این واژه‌ها نیز با “‌ها “جمع بسته شود، برای احتراز از عربی‌مآبی‌. یعنی به جای روز نامه جات ، کارخانجات ، نوشته جات ، شیرینی جات ، ترشیجات ، دسته جات ، میوه جات ، نقره جات و…. به تر است چون این بنویسیم :روزنامه‌ها ، کار خانه‌ها ، نوشته‌ها، شیرینی‌ها ، ترشی‌ها ، دسته‌ها ، میوه‌ها ، نقره‌ها .

از غلط‌های فاحش در همین زمینه یکی هم جمع بستن نام‌های جمع است. مانند تشکیلات که جمع تشکیل است و هنگامی‌که با : آت آن را جمع می‌بندند ، جمع الجمع می‌شود، از آن جمله‌اند : آثارها، اخبارها ، ارکان‌ها ، اعمال‌ها ، جواهرها یا جواهرات ، حواس‌ها ، عجایب‌ها ِ، منازل‌ها ، نوادرات ، امورات ، عملیات‌ها و دیگر، که شکل درست نوشتن وگفتن آن چون این است : آثار، اخبار ، ارکان ، اعمال ، جواهر ، حواس ، عجایب، منازل ، نوادر ، امور ، عملیات و ..

▪ آذان / اذان: این دو واژه را باید از هم جدا نمود. زیرا که معـنای آذان( گوش‌ها ) و معـنای اذان اعلام کردن، آگاه کردن، خبردادن وقت نماز با خواندن کلمات مخصوص عربی‌در سـاعت‌های معینی از روز در گلدسـته و منارۀ مسجد است.

▪ آزوقه / آذوقه: اصل این واژه که آن را آزوغه هم می‌نویسـند ترکی اسـت. پس باید به” ز” نوشـته شـود.

آسـیا / آسـیاب: این واژه را به هردوشـکل می‌توان نوشـت و بزرگان ادب فارسی هردو شکل را به کار بسـته اند.

▪ آن را / آنرا: ” را” واژۀ مسـتقلی است و پـیـوسته آن را جدا از کلمۀ پیشـین می‌نویسـند. مانند: این را، وی را، ایشـان را، تو را، آن را .

▪ اتاق / اطاق: از آن جا که این واژه ترکی اسـت و در ترکی مخرج ” ط” وجود ندارد پس باید آن را با حرف ” ت” نوشـت.

▪ اتو / اطو:چون این واژه عربی‌نیسـت وممکن اسـت فارسی یا روسی باشـد، پس به تر اسـت به ” ت” نوشـته شـود.

ارابه/ عـرابه: ارابه واژۀ فارسی اسـت و عرابه معـرب آن. پس به تر اسـت آن را به صورت ارابه نوشـت.

ازدحام / ازدهام: این واژه را تنها می‌توان با حرف “ح” نوشـت زیرا ازدهام واژه‌ای بی‌معنی اسـت.

▪ اسـب / اسـپ: به هردوصورت می‌توان این واژه را نوشـت. زیرا این واژه پهلوی اسـت نه عربی. امروزه بزرگان زبان بیش تر با ” ب” می‌نویسـند. اما در گذشـته‌های بسـیار دور با ” پ ” می‌نوشـتند وهمین واژه جزء دوم نام‌های کهن خراسـانیان بوده است. مانند : ارجاسـپ، جاماسـپ، گشـتاسپ، تهماسـپ ، لهراسـپ و…

▪ اسـتادان / اسـاتید: چون اسـتاد واژه‌ای فارسی اسـت جمع آن می‌شـود اسـتادان. این کلمه که به صورت اسـتاذ به عربی‌رفـته است، در این زبان به صورت اسـاتیذ و اسـاتید جمع بسـته می‌شـود

اسـلحه/ سـلاح: بسـیاری کاربرد درسـت این دو کلمه را نمی‌دانند. به طوری که گاه به جای اسـلحه، سـلاح و گاه برعکس آن را به کار می‌برند. در حالی که اسـلحه جمع اسـت و سـلاح مفرد و نباید جمع اسـلحه را اسـلحه‌ها نوشت، زیرا که اسـلحه خود کلمه جمع اسـت و به جای آن می‌توان واژهء سـلاح‌ها را به کار برد.

▪ اقلاً / اکثراً: این دو کلمه در عربی‌به هیچ روی تنوین نمی‌گیرد و کاربرد آن‌ها بدین صورت از اغلاط مشهور به شمار می‌آید. به تر اسـت به جای اقلاً ” حد اقل ” و یا به تر از آن ” دسـت کم” و یا ” کم از کم ” نوشـت و به جای اکثراً ” غالباً” و یا به تر از آن ” بیش تر ” را به کار برد. .همچنین نمی‌توان واژه‌هایی مانند دوم وسـوم و چهارم راکه فارسی اند، دوماً و سـوماً و چارماً نوشـت. یا واژه فارسی ” زبان ” را زباناً .

▪ اِن شاء الله / انشاء ألله: جملۀ ” ان شاء الله ” از سـه کلمه سـاخته شـده اسـت: اِن ( اگر )، شـاء (بخواهد )، الله (خداوند)، یعنی: اگر خداوند بخواهد. اما جملۀ ” انشاء الله ” از دو کلمه سـاخته شـده اسـت: اِنشـاء ( آفریدن )، الله ( خدا ) به معنی: خداوند بیافریند. آن چه به هنگام نوشتن این جمله مراد نویسنده است جملۀ نخست است ولی آن را به صورت جملۀ دوم می‌نویسد.

▪ انتر / عـنتر: واژه انتر را که فارسی و معـنای آن بوزینه می‌باشـد باید به همین صورت نوشـت. عـنتر به زبان عربی‌نوعی مگس و مجازن به معنای شـجاع است.

▪ باتلاق/ باطلاق: واژۀ باتلاق ترکی اسـت، نه عربی. پس نوشـتن آن با حرف ” ت” درسـت اسـت.

▪ باغ‌ها / باغات: واژۀ باغ فارسی اسـت و جمع بسـتن آن به “ات” عربی‌نا درسـت اسـت.

▪ بوالهوس / بلهوس: پیشـوند “بُل” برسـر برخی واژه‌های فارسی می‌آید ومعـنای پـُر، بسـیار و فراوان دارد، برابر این پیشوند در زبان عربی‌ابو می‌باشد که برای واژه‌های عربی‌به کار می‌رود و کوتاه شدۀ آن را به صورت بو می‌نویسند. پس” بُل ” برای واژه‌های فارسی ( مانند بلکامه: پر آرزو، بلغاک: پر شور) و “بو” برای واژه‌های عربی‌(مانند بوالهوس : پر هوس، بوالعجب: پر شگفتی) درست است.

▪ بوته / بته: معـنای این واژه، گیاه پـر شاخ و برگی اسـت که تنۀ ضخیم نداشـته باشـد و زیاد بلند نشـود و املای درسـت آن بوته اسـت.

▪ به نام / بنام: در زبان عربی‌حرف جر “ب” را هـمیشـه باید به کلمۀ بعد که مجرور اسـت متصل نوشـت، اما در زبان فارسی حرف اضافه ” به” را باید همواره جدا از کلمه نوشـت. مگر در اشکال کهن مانند: بدین و بدو.، زیـرا اگر چون این ننویسـیم در موارد بسیاری امکان به جای یکدیگر گرفته شدن واژه‌ها و معانی (التباس معنی) وجود دارد، مانند همین “به نام” و “بنام ” که هر کدام جای کاربرد ویـژه‌ای دارد. به این نمونه‌ها دقت کنید: او نویسـندۀ بنامی‌بود و یا ” من او را به نام نمی‌شـناختم”. به همین ترتیب اگر ” به روی” را ” بروی” بنویسیم معلوم نخواهد شـد که مراد چیسـت؟

آیا منظور از “بروی” فعلی از مصدر رفـتن اسـت، مانند برو، بروی و… .یا آن که مثلن می‌خواهـیم بنویسـیم که: این قـلم به روی میز اسـت یا اگر ما ” به درد ” را ” بدرد ” بنویسـیم بازهم شباهت معـنا رخ می‌دهد، زیرا ” بدرد : یعنی پاره کند و “به درد” یعنی به غم و اندوه.

به همین گونه‌اند صد‌ها واژه که باید به هنگام نوشـتن آن‌ها با احتیاط بود، مانند: به دل و بدل، به شـتاب و بشـتاب، به کار و بکار، به گردن و بگردن، به کس و بکس، به همان و بهمان، به گردش و بگردش، به چشم و بچشم، به هر و بهر، به خر و بخر، به دوش و بدوش، به بار و ببار، به خواب و بخواب و غیره

▪ بها / بهاء : بها به معنی قیمت ، ارزش و نرخ چیزی است . اما معنی بهاء روشنی ، درخشندگی ، رونق ، زیبایی و نیکویی است و به معنای فر وشکوه و زینت و آرایش نیز به کار رفته است . مانند بهاء الدین یا بها ء الحق و یا بها ء الملک که معنای آن‌ها رونق دین ، شکوه دین و شکوه کشور است. در پشت جلد ( پوشانه ) برخی از کتاب‌ها می‌نویسند : بهاء …. ریال . که سخت نادرست است .

▪ پایین / پائین:. شاید گروه بسیاری از پارسی نویسان روزانه ده‌ها بار همزۀ عربی‌را در نوشته‌های خود به کار می‌برند و نمی‌دانند که این نشانۀ نوشتاری عربی‌درزبان پارسی جایی ندارد. براین پایه نوشتن واژه‌هایی مانند ” پائیز ” ، ” پائین ” ، “موئین ” ، “روئین” ، ” آئین ” ،” پر گوئی” ، ” چائی “، ” امریکائی ” و… نادرست است و باید پاییز ، پایین ، مویین ، رویین ، آیین ، پر گویی ، چایی، آمریکایی و چون این‌ها نوشت.

▪ تاس / طاس: تاس واژه‌ای فارسی اسـت که عرب‌ها آن را گرفته و طاس می‌نویسند (معرب کرده اند)، یعنی ایرانیان باید آن را به حرف ت بنویسند.

▪ تراز/ طراز: تراز واژه‌ای فارسی است که عرب‌ها آن را گرفته و طراز می‌نویسند (معرب کرده اند). به همین سـبب ” تراز” و همۀ ترکیبات آن باید با حرف ” ت” نوشـته شـود. مانند: تراز نامه، هم تراز، ترازکردن و مانند این‌ها.

▪ تپیدن / طپیدن : تپیدن واژه‌ای فارسی اسـت. و باید با حرف ” ت ” نوشـته شـود و نوشـتن واژه‌های مشـتق از آن نیز مانند: تپش، تپنده، تپید، تپاندن و مانند آن نیز بایسته است. همچنان واژه‌هایی مانند تالار، تپانچه، تنبور، تشـت وتهران که فارسی اند، نباید با ” ط” نوشـته شـود.

دیگر آن که در زبان عربی، هم ت وجود دارد و هم ط. مانند تابع و طبیب. از این رو واژه‌های عربی‌را می‌توان به همان صورت عربی‌نیز نوشت. نکتۀ دیگر آن که: اگر کلمه‌ای مربوط به زبان‌های بیگانۀ دیگر باشـد، به ت نوشـته می‌شـود. مانند: ایتالیا، اتریش، اتیوپی، امپراتور، ترابلس. اما برخی نام‌های خاص مانند سـقراط و بقراط و افلاطون و مانند آن‌ها که از رهگذر زبان عربی‌وارد زبان فارسی شـده است می‌تواند به همان صورت عربی‌هم نوشته شود و گر نه چه فرقی با اسـامی‌عربی‌چون حافظ، نظامی، ملا صدرا، ابوریحان و جز آن دارد که در آن‌ها تغییری ایجاد نمی‌شود.

▪ ثواب / صواب: نوشـتن یکی از این واژه‌ها به جای دیگری نیز یکی از غلط‌های رایج در املای زبان فارسی اسـت. در حالی که ثواب وصواب معانی جدا گانه‌ای دارد و نباید آن‌ها را با هم اشـتباه کرد. ثواب اسـم است به معـنی ” مزد و پاداش ” ، اما صواب صفت اسـت به معـنی “درسـت، به جا و مناسـب”.

▪ جذر/ جزر: برخی‌ها درکاربرد درسـت این دو واژه نیز اشـتباه می‌کنند. جذر به معـنای ریشـه اسـت و در ریاضی نیز عددی اسـت که آن را در خودش ضرب می‌کنند. مانند عدد ٣ که وقتی آن را در خودش ضرب کنند عدد ۹ به دست می‌آید که آن را مجذور می‌گویند. جزر اما فرو نشـسـتن آب دریا، بازگشـتن آب دریا و ضد مد می‌باشد.

▪ جرأت/ جرئت: این واژه را باید جرات نوشت و به صورت جرئت وجود ندارد.

▪ حایل /‌هایل: این دو واژه را نیز برخی با یکدیگر اشـتباه کرده و به جای هم به کار می‌برند. حایل اسـم اسـت به معـنای چیزی که پرده وار میان دو چیـز واقع شده و مانع از اتصال آن دو گردد. اما‌هایل صفـت اسـت به معنای ترسـناک: شـب تاریک وبیم موج و گردابی‌چنین‌هایل / کجا دانند حــال ما سـبکـسـاران سـاحل‌ها (حافظ)

▪ خرد/ خورد: معـنای واژه خُرد کوچک و ریز و اندک اسـت مانند: خرد سال یا خرده فروشی، و واژه خورد سـوم شـخص مفرد از مصدر خوردن است در زمان گذشته. نمونه‌های دیگر: سالخورده یا خورد و خوراک

▪ داوود/ داود: املای این گونه واژه‌ها را در املای زبان فارسی با دو ( واو ) سفارش کرده اند. به همین ترتیب واژه‌هایی مانند طاوس و کیکاوس را نیز باید با دو ( واو ) نوشـت: طاووس، کـیکاووس.

▪ دُچار/ دوچار: این واژه را که گمان می‌رود ریشـۀ آن دو چهار باشـد، در متون قـدیمی‌به صورت دوچار می‌نوشـته اند. اما در سده‌های اخیر آن را به صورت دُچار نوشـته اند. امروزه نیـز به تر اسـت به همین صورت نوشـته شـود.

▪ ذِ لت / ز َ لّت: معـنای ذلت خواری ( متضاد عزت) است، اما زلت یه معنای سـهو و خطا و لغزش اسـت.

▪ رُتیل / رطیل: نوعی عنکبوت زهر دار را به عربی‌رتیل می‌گویند و رطیل وجود ندارد.

▪ زرع / ذرع: زرع به معـنای ” کشـت” و ” کاشـتن ” اسـت، در حالی که ذرع مقـیاس قـدیم برای طول و برابر یک دهم از چهارمتر یا همان چهل سانتی متر بوده اسـت.

▪ زغال / ذغال: املای درسـت این واژه زغال اسـت.

▪ زکام / ذکام: این واژه را بایـد با ز نوشـت،

▪ سِـتبَر/ سـِطبَر : این واژه را که به معنای درشـت و کلفت اسـت، قـدما با حرف ط هم نوشـته اند.اما چون واژه‌ای فارسی اسـت به تر اسـت با حرف ت نوشـته شـود.

▪ سـؤال / سـئوال: شـکل درسـت آن این واژه سـؤال است.

▪ سـوک/ سـوگ: املای این واژه هم با ک وهم با گ درست اسـت.

▪ شـرایین/ شـرائین: املای این کلمه به صورت شـرایین درسـت اسـت.

▪ شـسـت/ شـصت: این واژه‌ها راهم بسـیاری‌ها به اشـتباه به جای یکدیگر به کار می‌برند. شـسـت به معنای انگشـت بزرگ دسـت وپا وشـصت عدد ۶۰ اسـت. آقای ابوالحسن نجفی می‌نویسـد که چون هر دو عدد فارسی اسـت، تنها برای تمایز میان معـنای آنها است که یکی را با س و دیگری را با ص می‌نویسـند. ولی درمتون کهن، هردو واژه با ” س” آمده اسـت.

▪ صد / سـد: چون واژۀ ” سـده ” فارسی اسـت، سـد را نیز می‌توان با ” س” نوشـت. اما چون در متون کهن و جدید این واژه را با ” ص ” نوشـته اند، اکنون نوشـتن آن با ” س” غـیر متعارف به نظر می‌رسـد. از سوی دیگر چون معنای دیگر سـد، مانع و بند و حایل اسـت، لابد قـدما، عدد ١۰۰ را برای تفکیک صد از سـد. با ” ص” نوشـته اند

▪ صفحه/ صحیفه : صفحه به هر کدام از دو روی کاغذ و صحیفه به خود ورق کاغذ ( که دارای دو روی ) اسـت گفته می‌شـود. البته ورق را در سـال‌های پسـین برگ نیز می‌گویند.

▪ طوفان/ توفان: اصل این کلمه یونانی اسـت و شکل‌های دیگر این واژۀ یونانی در بسـیاری از زبان‌های ارو پایی هم به کار می‌رود، چون آن که در زبان انگلیسی Typhoon و در زبان فرانسوی Typhon به همین معنای طوفان به کار می‌رود. در فرهـنگ معین واژۀ طوفان را که اسم و معرب از کلمه یونانی اسـت به معنای باران بسـیار سـخت و شـدید و آب بسـیار که همه را بپـوشد وغرق کند و باد شـدید وناگهانی که موجب خسـارت و خرابی‌بناها و سـاختمانها شـود و سـبب تشـکیل امواج سـهمگین و مخرب گردد، و همچنان به معنای هر چیز بسـیار است که فراگیر باشـد مانند طوفان آتش یا طوفان باد. اما در همان فرهنگ، یک ” توفان ” هم درفارسی هست که صفت فاعلی و از مصدر توفـیدن اسـت و به معنی شور و غوغا کننده، فریاد کننده و غُران می‌باشد. پس برای تفکیک طوفان از توفان باید معنا‌های لغوی این واژه‌ها را مد نظر قرار داد.

▪ طوطی/ توتی: توتی واژه‌ای فارسی است و از این رو می‌توان آن را با “ت ” نوشـت. اما قـدمای زبان و ادب فارسی این واژه را با ” ط” نوشـته‌اند و به این دلیل امروزه نیز اگرچه این واژه فارسی می‌باشد نوشتن آن با “ط ” نامانوس و نامتداول است.

▪ غلتیدن/ غلطیدن: غلتیدن واژه‌ای فارسی اسـت و باید با ” ت” نوشـته شـود . تر کیبات این فعل را نیز باید با ت نوشـت، مانند: غَلت، غلتیدن، غلتنده، غلتیده، غلتان، غلتک و.... چنانچه با ط نوشته شود، با واژه عربی غلط همسان گشته که اشتباه است.

▪ غوته / غوطه : ” در آب فرو رفتن ” به فارسی ” غوتیدن ” است که امروز در زبان تاجیک نیز به همین شکل و به همین معنی به کار می‌رود. از این رو غوطه خوردن، غوطه زدن و غوطه ور نیز همگی نادرست است و باید با تای دو نقطه نوشته شود. از این گروهند: تپش، تپیدن، غلتیدن؛ غلت زدن، ؛ غلت خوردن؛ غلتک، غلتان.

▪ غیظ / غیض: در عربی‌غیظ، خشـم و غضب را گویند و غیض به معنای کاهـش آب اسـت.

▪ فترت/ فطرت: معنای فترت، رکود وسـسـتی و بی‌حاصلی اسـت میان دو دوران خوشـبختی، یا فاصلۀ میان دو دورۀ فعالیت. اما فطرت به خصوصیت و هر موجود از آغاز خلقتش می‌گویند و به سـرشـت و طبیعت او.

▪ فطیر/ فتیر: فطیر واژه‌ای عربی‌و به معنی خمیر ور نیامده و تخمیر نشـده است و از این رو باید با ” ط ” نوشـته شود و واژه‌ای به نام فتیر وجود ندارد.

▪ قفص / قفس: این واژه عربی‌اسـت و باید با “ص ” نوشـته شـود . اما در زبان فارسی آن را همیشه با “س ” نوشـته‌اند و املای آن به شکل قفس رایج اسـت.

▪ قیمومت / قیمومیت: واژۀ قیمومت را که به معنی قیم بودن است، فارسی زبانان ساخته‌اند و در زبان عربی‌کاربردی ندارد و کاربرد قیمومیت نادرست است

▪ کُحل / کــَهل: کحل اسم است به معنای ” سـرمه” اما کهل ، صفت اسـت برای مرد میان سـال.

▪ گزارش‌ها / گزارشات: برخی‌ها واژۀ فارسی گزارش را با ” ات” عربی‌جمع می‌بندند که نادرسـت اسـت

▪ لایتجزا / لایتجزی: این واژه با آن که عربی اسـت املای درسـت آن لایتجزا اسـت و معنای آن تجزیه‌نا‌پذیر.

▪ مآخذ / مأخذ: واژۀ عربی‌مأخذ مفرد و به معنی منبع و محل گرفتن و مآخذ جمع آن است . اما برخی این واژه‌ها را به جای یک دیگر یعنی مفرد را به جای جمع وجمع را به جای مفرد به کار می‌برند.

▪ مبرا / مُبری : این واژۀ عربی‌به معـنی” تبرئه شـده از تهمت” اســت و در فارسی و عربی‌آ ن را مبرا می‌نویسـند.

▪ مجرا / مجری: واژۀ مجری اسـم فاعـل مصدر اجراء و به معـنای اجرا کننده اسـت، مانند ” مجری قانون “. ولی در عربی‌مجری را به صورت مجرا نیز تلفظ می‌کنند که در آن صورت، اسـم مفعول مصدر اجراء و به معنای ” اجرا شـده، عملی شـده ” اسـت که در فارسی به تر است که به صورت “مجرا” نوشـته شـود تا با “مجری” اشتباه گرفته نشـود.

▪ محظور/ محذور: واژۀ محظور به معـنای ” ممنوع و حرام” اسـت و محذور هم به معـنای ” آن چه از آن می‌ترسـند” و هم به معنای “مانع و گرفـتاری” آمده اسـت. یعنی در مواردی که مراد گرفـتاری و مانع و حجب وحیای اخلاقی باشـد باید محذور نوشـت مانند: ” محذور اخلاقی ” و یا ” در محذور قرار گرفتم و پیشـنهاد اورا پذیـرفـتم “،

▪ مسأله / مسئله: این واژه عربی‌اسـت و در رسم الخط عربی‌ به صورت مسـأله نوشـته می‌شـود و در زبان فارسی هم بسـیاری این اصل را رعایت نموده و آن را به صورت مسأله می‌نویسـند، نه مسئله.

▪ مسؤول/ مسـئول: املای این واژه به هردو شـکل آن درسـت اسـت. در عربی‌البته مسـؤول می‌نویسـند، اما در فارسی همیشه آن را با یک واو نوشـته اند.

▪ مزمزه / مضمضه: واژۀ مزمزه فارسی و به معـنای چشـیدن و نرم نرم خوردن چیزی است و مضمضه عربی‌و به معـنای گرداندن اب در دهان برای شـسـتن آن است.

▪ مُعتـَنی به/ متنابه: این واژه عربی‌اسـت و معنی آن، هـنگفت، مهم و قابل اعتنا اسـت و املای آن نیز به صورت معتنی به درسـت اسـت.

▪ مقتدا / مقتدی : این واژه را که به معنی پیشوا است در عربی‌مقتدی نوشته اما مقتدا تلفظ می‌کنند. از این رو در زبان فارسی برای پرهـیـز از اشـتباه خواندن باید آن را مقتدا نوشـت.

▪ منتها / منتهی: این دو واژه را در فارسی به تر اسـت برحسـب تلفظ شـان بنویسـیم مانند: سـاختمان‌های این ناحیه هـمه بلند اسـت، منتها محکم نیسـت یا ” این خیال باطل به جنون منتهی خواهد شـد” .

▪ نیاگان / نیاکان : در فارسی نیاگ یا نیا به معنی جد است و جمع درست آن نیاگان است نه نیاکان.

▪ وهله/ وحله: این کلمه را که به خط عربی‌وهـله می‌نویسـند ومعنای آن نوبت و دفعه اسـت، نباید وحله نوشـت، زیـرا که وحله در عربی‌و در فارسی معنایی ندارد.

▪ هیز / حیز: واژۀ هـیـز به معنای بدکار و بی‌شـرم اسـت، مانند: او نگاه هـیـز و دریده‌ای داشـت. و حیز به معنی جا و مکان است.

▪ هیئت / هیأت: واژۀ هیئت عربی ‌و به معنی شـکل و صورت چیزی و نیز به معنی عـده ودسـته‌ای از مردم است. جمع هیئت نیز هیأت اسـت و نباید یکی را به جای دیگری به کار برد.

▪ بالطبع / به تبع : کلمه بالطبع به معنی از روی سرشت و ذات است که بصورت مجازی به معنی امر حتمی و بصورت خودکار انجام گیرد اطلاق می شود. اما به تبع از دو بخش به و تبع ساخته شده که معنای آن به پیروی از / به دنبال .... می باشد که به دلیل این شباهت معنایی و نوشتاری به جای یکدیگر استفاده می گردند.

.

شهریارعزیزی

با عرض سلام .تشکرمیکنم  بابت سایت مفید یا  گنجینه علمی ک راه اندازی کردید.

در همه قسمت های سایت ارزش محتوا را قدر میدانم 

و درباره توضیحات بالا خیلی مفصل و دقیق توضیح دادید که با اینکه جواب دوستی بود که به اشتباه غلط املایی را گوشزد کرده بودن ، باز هم با خوندنش متوجه موضوعاتی شدم که  تونستم از موضوعاتش استفاده کنم .باز هم تشکر 

۲۹ بهمن ۰۲، ۰۴:۵۸
پاسخ:
گرامی شهریار عزیزی، درود بر شما.
از کلمات پرمهر شما تشکر می کنم و بسیار خوشوقتم که این سایت توانسته مورد استفاده و توجه شما قرار گیرد.
پیروز باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی