.

.

سرگذشت رادیوآماتوی من بدین گونه بود که در سن کمتر از 18 سالگی اولین درخواست خود را به اداره تله‌کمونیکاسیون در یکی از خیابان‌های اطراف پل سیدخندان دادم که آن زمان پاسخ کتبی دادند که «فعلا از سوی این اداره مجوز فوق صادر نمی‌شود.».

یک بار پس از انقلاب در یک نمایشگاه در محل دایمی نمایشگاه‌های تهران غرفه‌ای بود که «غرفه رادیوآماتوری» نام داشت (من قبل و پس از انقلاب تا سال 1380 از تمامی نمایشگاه‌ها به طور خیلی دقیق بازدید می‌کردم و از سال 1380 یک مرتبه کلاً بازدید از نمایشگاه‌ها را قطع کردم.) و در آن غرفه شخصی بودند که آقای «عبدالله سجادیان» نام داشتند. ایشان در حضور ما با یک رادیوآماتور خارجی صحبت کردند و عشق نهفته من به رادیوآماتوری با این تماس ایشان هزاران برابر شد، اما متاسفانه کمبود تجهیزات، کمبود خیلی چیزها و مهم‌تر از همه کمبود فرهنگِ تلاش برای به دست آوردن خواسته‌ها، نداشتن جسارت برای پیدا کردن راهی برای بدست آوردن خواسته‌ها، این عشق را سرکوب ‌کرده بود.

اینجا بود که فهمیدم و ایمان آوردم موجودی به نام «رادیوآماتور» واقعی است و تخیّلی نیست.

در یکی از نمایشگاه‌های بعدی، در یکی از غرفه‌ها شرکتی از کشور آلمان حضور داشت. نام این شرکت «تلفونکِن = Telefunken» بود که مقداری تجهیزات مخابراتی آورده بود. در این غرفه یک رادیو وجود داشت که اچ.اف. بود و دمدولاتور اس.اس.بی. داشت. من سه روز و نیم کامل جلوی غرفه ایستادم و این رادیو را که وز وز می‌کرد تماشا می‌کردم. کار به جایی رسیده بود که کارکنان آلمانی این غرفه کم‌کم داشتند تصور می‌کردند که من هم جزیی از دکور سالن هستم!

.

رادیوی مخابراتی ساخت شرکت آلمانی تلفونکن

.

با توجه به قوانین ایران و دیدِ بد من به قوانین و شرایط اجتماعی آن زمان، اصلا تصور نمی‌کردم یک روز بتوانم آن را بخرم. البته سال‌ها بعد در سال 1376 توانستم یکی از آن را از یک اوراق‌فروشی نزدیک به محله گود عبدی بخرم که بدنه تمیزی نداشت (خط و خش داشت و ضربات جزیی دیده بود) و روشن کردن و استفاده از آن اجازه داد که من چند ساعتی لذتِ در بهشت زندگی کردن را تجربه کنم! البته این رادیو فقط گیرنده است.

البته توجه داشته باشید استفاده از رادیوی اچ.اف. از نظر راه اندازی خیلی آسان نیست و نیاز به آنتنی دارد که از دیگر اشیاء دور باشد و افق دید خوبی داشته باشد و محل مناسب نیاز دارد که حتی امروز هم من از داشتن آن محروم هستم و گاهی شاید سالی یک یا دوبار و هر بار حداکثر 8 ساعت به بیرون شهر بروم و با آنتن قابل نصب روی خودرو، ضمن تست وضعیت جوی، سعی کنم چند تماسی بگیرم.

ادامه دارد...

قسمت 6

قسمت 4

.

.

مطالب مرتبط:

سر و جان فدای کریستال کوارتز

از یادداشت های یک رادیوآماتور

.

.

www.etesalkootah.ir ||   2018-02-17 © 

2015 www.etesalkootah.ir  © All rights reserved.

تمامی حقوق برای www.etesalkootah.ir محفوظ است. بیان شفاهی بخش یا تمامی یک مطلب از www.etesalkootah.ir در رادیو،  تلویزیون و رسانه های مشابه آن با ذکر واضح "اتصال کوتاه دات آی آر" بعنوان منبع مجاز است. هر گونه  استفاده  کتبی از بخش یا تمامی هر یک از مطالب www.etesalkootah.ir در سایت های اینترنتی در صورت قرار دادن لینک مستقیم و قابل "کلیک" به آن مطلب در www.etesalkootah.ir مجاز بوده و در رسانه های چاپی نیز در صورت چاپ واضح "www.etesalkootah.ir" بعنوان منبع مجاز است.

.