.
.
یادداشت مترجم چندی پیش، بنا به مقتضیات شغلی مشغول بازنگری مجلات سالهای گذشتهی نشریهی آلمانی پراعتبار فنی «فونکشاو[1]» بودم که در میانهی راه مقالهای در مورد «احداث خط تلگراف لندن-کلکته[2]» توجه مرا به خود جلب کرد. پیش از هر چیز یادآوری این نکته ضروریست که این مجله یک نشریهی 100% تخصصی در زمینهی الکترونیک و پیشرو سلک خود در آلمان است. با وجود این که نگارندهی مقاله، یک کارمند شرکت زیمنس[3]، در طول نوشتار خود تلاش کرده که همت و پیگیریهای مادی و معنوی برادران زیمنس را در احداث این خط تلگرافی هر چه بیشتر پراهمیت جلوه دهد، و ظاهراً هم چنین بوده است، اما برای خوانندهی ایرانی که به این نکته واقف باشد، مقاله از حالت یک «رپرتاژ آگهی» برای شرکت زیمنس خارج شده و به صورت یک مقالهی خواندنی از تاریخ علم و فن جهان درمیآید و به ویژه، سبک و سیاق سوداگران قرن 19-ام را در پیشبرد اهداف تجاری خود در کشورهای دیگر با روشنترین کلمات و از زبان خودشان شرح میدهد. قسمتهای مختصری از مقاله را که به بحث در مورد جزییات استفاده از آخرین فنآوریهای آن روزگار پرداخته بود، حذف کردم، چون نه سودی برای خوانندهی فنی امروز داشت و نه اصطلاحات آن در بازهی اطلاعات عمومی قرار دارد. تقریباً تمام کتابنامه و مراجع نگارنده، مدارک شرکت زیمنس و یا مطالبی است که دیگران در مدح برادران زیمنس نگاشته بودهاند. فهرست تمام این مراجع و همچنین پانویس مفصلی از اصل اسامی مندرج در متن مقاله، طبق شمارهبندی، در پایان مقاله آمده است. به اینها چند اشارهی یک نویسندهی ایرانی را نیز اضافه کردهام که در زمان احداث این خط تلگراف مصدر اموری بوده و احتمالاً از احداث این خط منتفع شده بوده است. |
.
پیشدرآمد
با احداث یک خط تلگراف از لندن تا کلکته، یکی از بزرگترین عملیات فنی قرن نوزدهم با موفقیت به پایان رسید. طول این خط بیش از یکچهارم پیرامون کرهی خاک بود. داستان عملیات فنی بینظیر «خط هند[4]»، خط تلگرافی که قارهها و دریاها و کوهها و صحراها را پشت سر گذاشته بود، با توجه به مرزهای رشد فنآوریهای صنعتی لازم، از جمله فلزگری و الکتریسیته، حتی امروز هم شایان توجه است. با ایجاد این خط تلگراف، از یک سو نام «زیمنس» در جهان شناخته شد، و از سوی دیگر شبهقارهی هند به اروپا نزدیکتر شد.
.
.
چرا خط هند؟
از 200 سال پیش از زمان آغاز احداث این خط تلگراف، هندشرقی مهمترین و ارزشمندترین مستعمرهی انگلستان محسوب میشد و بخش اعظم ثروت و عظمت انگلستان ناشی از تجارت با این سرزمین بود. برای بهبود و تقویت این تجارت پرسود، تهیه و تدارک ارتباط تلگرافی تا هند یکی از نخستین هدفهایی بود که انگلیسیها در برابر فنآوری «کابل دریایی» خود نهاده بودند.
عملیاتِ به موقعِ نظامی و امنیتی انگلیسیها در مقابل «قیام سِپوی[5]» در سالهای 8-1857 نشان داده بود که حفظ موقعیت برتر نظامی قوای استعماری انگلیس، اساساً مدیون یک خط تلگراف برقی بود که «سِر ویلیلم اوشافنزی[6]» (1889-1809) اندک سالی پیش از آن تاریخ در هند احداث کرده بود. از سوی دیگر، بر اساس سطح پیشرفت فنی آن زمان، کابلهای دریایی که از کف دریای مدیترانه کشیده شده بودند، به هیچ وجه اطمینان صددرصدمخابراتی را به دست نمیدادند تا به تنهایی به عنوان ستون فقرات تاسیسات مبادلهی الکتریکی اطلاعات پذیرفته شوند.
در همان اوان، در سال 1859 ضرورت مبرم احداث کابل ارتباطی از زیر دریای سرخ حس شده و بدان پاسخ داده شده بود، اما این کابل پس از مدت کوتاهی دورهی عملیاتی، از کار افتاده بود. به دنبال همین واقعه بود که پیمانکاران تلاش میکردند از طریق خط زمینی تلگراف به هند دسترسی پیدا کنند.
پس از آن که شبکهی تلگراف روسیه از طریق قفقاز تا مرز ایران تاسیس گشت، انگلیسیها ادامهی کار احداث خطوط تلگراف در ایران را آغاز کردند تا این خط را در اختیار بگیرند. به طور کلی دو مسیر زمینی تلگراف میان انگلستان و هند قابل پیشبینی بود: از طریق روسیه، و از طریق آسیای صغیر. هر دو خط در تهران تلاقی میکردند. اما خط از طریق روسیه تنها روی کاغذ باقی مانده بود، زیرا در ایران به علت ناامنی خط تلگراف جلفا-تهران به طور کامل نابود شده بود. دولت روسیه که روی این خط ارتباطی حساب باز کرده بود، دوباره به ایران مواد و مصالح لازم به ارزش یکصدهزار روبل برای بازسازی این خط تحویل نمود. ایرانیها، اما، این وسایل را به همان حال رها کرده و هیچ کاری انجام نداده بودند. خط تلگراف دیگرِ ایران که از سوی انگلیسیها بر اساس یک قرارداد دولتی انگلیسی-ایرانی به واسطهی «ادارهی تلگراف بریتانیا-هندوستان» پیشنهاد شده بود، در پیچ و خم مذاکرات سختی بود که عبورناپذیری سرزمین ایران نیز موقعیت آن را بدتر هم میکرد. پیچ و خمهای مشابهی نیز در برابر خط آسیای صغیر وجود داشت، به حدی که این مسیر نیز به حد اعلا غیرقابلاطمینان مینمود. اضافه بر همهی اینها، در تبادل اخبار و پیامهای تلگرافی یک نقص بزرگ وجود داشت، به این شکل که کارمندان تلگرافخانهها در اغلب موارد تنها به برخی زبانهای محلی خودشان آشنایی داشتند. در نتیجه، تلگرامهایی را که بالاخره پس از چندین روز واصل میشدند، تا حد بیفایدهشدن، به صورت ناقص و دست و پا شکسته درمیآوردند. در چنین اوضاعی است که باید گفت اگر کسی مایل به تلگراف زدن از هند به انگلستان یا برعکس بود، واقعاً می بایستی بخت و اقبال با او یار میبود!
.
مقدمات و چالشهای برنامهریزی ساختمان خط
در چنین شرایطی بود که پیشنهاد «ویلیام زیمنس» (83-1823) مطرح شد. او پیش از آن، در سال 1868 پیشنهاد کرده بود که یک خط تلگراف هند-اروپایی بر اساس قوانین تجاری انگلیسی و به صورت یک شرکت سهامی ایجاد گردد. پیششرط شکل قانونی کار را او با برادرانش «ورنر» در آلمان، «کارل» در روسیه، و «والتر» در ایران به صورت «امتیازنامه» تشریح نموده بود.
در قسمت ایرانیِ قراردادِ امتیاز، برای حفاظت از خط پس از احداث، چیرهدستی فوقالعادهای در معاشرت و نشست و برخاست با مردمان مشرقزمین، و نیز شناخت و تجربهی معامله و داد و ستد با اهالی «اورینت» ضروری مینمود. بدین جهت بود که ورنر و کارل، دومین برادر کوچکتر خود، والتر، را برای این ماموریت انتخاب کردند. او از مدتها پیش ساکن تفلیس بود و در آنجا منافع برادرانش را در نمایندگیهای تجاری و نیز در معدن مس «کِدابرگ[7]» حراست میکرد. به علاوه، او به عنوان کنسول آلمان در تفلیس نیز منتصب شده بود. او دقیقاً همان تیپی بود که قادر به معامله با اهالی خاورزمین است. برادر او، کارل، به وی توصیه کرده بود که برخی از آداب و سنن ایرانیان را بیاموزد. کارل در این خصوص طی نامههایش به ورنر و دیگران از جمله نوشته بود: "والتر در ایران فقط و مطلقاً نیازمند یک آدم رذل و کلاهبردار محلی (شرقی) به عنوان دستیار است[8]. در غیر این صورت او نخواهد توانست هیچ کاری را به ثمر و به سرانجام برساند... شاه تمام خطوط تلگراف ایران را به عمویش، که به نوعی «وزیر مخابرات» محسوب میشود، هدیه کرده است، و بعداً این خطوط در مقابل پول به دیگران فروخته شدهاند... پرداخت یکبارهی مقدار زیادی پول نقد نمیتواند مفید باشد، چون که والاحضرت عموی شاه ولخرج است و وقتی که تمام پولهای دریافتی را از بین ببرد و نتواند از ما چیز بیشتری دریافت کند، میتواند به دشمن ما تبدیل شود... در هر صورت باید باب مذاکرات را با تقدیم هدایای درخور باز کرد... هدایا باید پرزرق و برق باشند، باید بدرخشند، اما از لحاظ حمل و نقل سبک باشند. یک وزیر ایرانی بایستی اتاقش را با نور فانوس واگن اروپایی روشن کند."
والتر موفق شد در همان سال 1868 پس از مذاکراتی پر پیچ و خم امتیازنامهای را که دستیابی بدان بسیار مشکل بود، کسب کند. او این امتیازنامه را به نام برادران زیمنس ثبت کرد و از این نقطه بود که قرار شد پرچم بینالمللی «برادران زیمنس» که از سال 1865 در اهتزاز بود، کار احداث خط جدید تلگراف جلفا-تهران را در جوار خط قدیمی و مخروبه به عهده گیرد و به بهرهبرداری برساند. رویهمرفته، ملاحظه میشود که مذاکرات طولانی که گاهی به ماهها و حتی به سالها هم میرسید، در روسیه و به ویژه در ایران در نتیجهی تلاشهای برادران زیمنس و همکارانشان پیششرطهای مندرج در متن قرارداد احداث خط هند را تضمین کردهاند.
در 8 آپریل 1868 یک شرکت سهامی منطبق با قوانین تجاری بریتانیا تحت عنوان «کمپانی تلگراف هندو-اروپایی[9]» با سرمایهای برابر با 450هزار پوند انگلیس تاسیس گردید. اکثر سهام این کنسرن در قارهی اروپا، بخصوص در شمال آلمان امضا شد. به عنوان تضمین، شرکت برادران زیمنس تادیهی یک پنجم کل سرمایه را به عهده گرفت که مبلغی برابر 90هزار پوند میشد. این سیاست موفق بود، بخصوص از طریق تماسها و روابط فردی و خصوصی، ورنر زیمنس توانست تمام سرمایهی لازم را در مدت چند روز بدون واسطه از بانکها وام بگیرد. به این ترتیب، برادران زیمنس چنان قرارداد پیمانکاری به دست آوردند که سرجمع 400هزار پوند حجم مالی داشت. در کنار قرارداد اصلی (قرارداد احداث خط)، قرارداد نگهداری ابنیه بالغ بر 34هزار پوند در سال بود. این قرارداد تا آن روز بزرگترین معاملهای بود که زیمنس منعقد کرده و در آن ذینفع بود.
از حالا میشد کار احداث خط را آغاز کرد. بر اساس تصمیم مجمع عمومیِ مدیریت خط، مسیر زیر برای احداث خط هند در نظر گرفته شد: لندن – لووستوفت[10] – اِمدِن[11] – برلین – تورن[12] – ورشو – شیتومیر[13] – اودسا – کِرچ[14] – سوخومی – تفلیس – جلفا – تهران، مسافتی به طول 6هزار کیلومتر که از این مقدار 4700کیلومتر فاصلهی بین شهر تورن تا تهران توسط خود شرکت سهامی احداث میگردید. این خط میبایستی سپس از تهران از طریق بندر بوشهر به شبکهی تلگراف هند (کراچی-کلکته) متصل شود.
.
.
خط شامل دو رشته سیم، هر یک به قطر 6 میلیمتر، و همچنین تقریباً 70هزار تکیهگاه یا دکل میشد. این دکلها در لهستان از جنس چوب بلوط، در روسیه از جنس کاج و در قفقاز و ایران آهنی در نظر گرفته شده بودند.
.
مشکل حمل و نقل و چالشهای تازه
به موازات مسالهی حمل و نقل، شرایط آب و هوایی نیز نقش مهمی در اجرای این پروژه بازی میکرد. در لهستان، روسیهی میانه، و به ویژه در قفقاز کوهستانی، کارکردن تنها در تابستان امکانپذیر بود. در ایران، اما، به علت گرمای طاقتفرسا، کار به زمستانها محدود میشد. در روسیه میبایستی تنههای درختان در بهار به رودخانهها ریخته شوند تا به وسیلهی جریان آب به محلهای مورد نظر برسند. حمل و نقلهای دیگر در مناطق استپی توسط سورتمه و در زمستان انجام میگرفت. گروههای کار در روسیهی جنوبی و ایران همواره خود را در برابر موقعیتهای منفی و مخالف مییافتند، شرایطی که افراد اروپایی هرگز پیش از آن تجربه نکرده بودند. مثلاً تهیه و سپس حمل دکلهای آهنی به فلات مرتفع ایران خود داستانی دارد:
- دکل ها در انگلستان تولید میشدند،
- آنها را با کشتی به سنت پطرزبورگ میفرستادند،
- با قطار تا نیژنینووگرود[15] حمل میشدند،
- با لنج از طریق رود ولگا تا بندر آستراخان میرسیدند،
- سپس، مجدداً با کشتیهای دریایی از شمال به جنوب دریاچهی کاسپین حمل میشدند،
- و بعد در شهر رشت با ارابههای ویژهای که خود ساخته بودند، از طریق راههای مالرو، از جبال البرز عبور داده شده و بالاخره به فلات مرکزی ایران رسانده میشدند.
همچنین، دههزار کلاف 50 کیلویی سیم میبایستی محمولهی دکلهای آهنی را همراهی کنند. خلاصه، هیچ وسیلهی نقلیه یا راه و جادهای وجود نداشت که برای به ثمر رساندن این پروژه مورد استفاده قرار نگرفته باشد.
.
.
ورنر زیمنس به سرپرستان و متصدیان ساختمانی در سه بخش روسیه، قفقاز و ایران برای اجرای چنین ماموریتی دستِ باز در هر گونه معاملهای را داده بود. او به این افراد اعتماد مطلق داشت، افرادی که اغلب آنان توانایی و جسارت خود را در موقعیتهای قبلی، هنگام کشیدن کابل زیر دریای مدیترانه و دریای سرخ به اثبات رسانده بودند. دستورالعمل کار چنین حکم میکرد: "ما بهترین مواد را تدارک دیدهایم و انتظار داریم شما بهترین کار خود را با آن بیامیزید تا اختلالات و خرابیهای احتمالی هر چه دیرتر و کمتر بروز کنند. ما نظارهگر این هستیم که شما چگونه کار خود را به پایان خواهید برد."... و آنها کار را به اتمام رساندند.
هنگامی که تب ساختمان و احداث خط تلگراف در اوج خود بود، در تابستان 1868، نمایندگان انجمن تلگراف و دیگران نیز مشغول تعیین کارمزدها و قطعی کردن آنها بودند. اما در این میانه، صلاحیت تعیین کارمزدهای مخابرهی تلگرام از شرکت تلگراف هندواروپایی سلب شد و بر خلاف انتظار زیمنس، بهای مخابرهی یک تلگرام 20کلمهای از 87/5 فرانک به 71 فرانک تنزل داده شد و این رقم به طور قطعی تعیین و تثبیت گردید. از طرف دیگر، ایرانیان نیز برای خط جلفا-تهران دیگر مبلغ 5 فرانک قبلی را نمیپذیرفتند، و همچنین ادارهی بریتانیایی-هندیِ خط تلگراف تهران-بوشهر نیز تقاضای افزایش نرخ به میزان 8/5 فرانک داشت. اینها ضرباتی سنگین بر زیمنس بودند. با چنین هزینهها و درآمدی، عملاً برای شرکت چیزی باقی نمیماند. این در حالی بود که چندصدهزار پوند استرلینگ مواد و مصالح در بین راه بودند، افراد بسیاری به کار گماشته شده بودند، و کار از هر جهت به جریان افتاده بود. فاجعهای رخ مینمود. چگونه امکان داشت که این فرانکهای اضافی را از چنگ ایرانیان خارج ساخت، در حالی که رقبای دست و دلباز زیمنس در شهر وین، در اطریش، بر سر خط هند با آنان ساخت و پاختهای نهایی را انجام داده و به توافق رسیده بودند؟
والتر زیمنس 6 ماه قبل در تفلیس در سانحهای کشته شده بود و کارل هم در دسترس نبود. همه چیز از توقف کار احداث خط حکایت میکرد. اما، میبایستی کسی برای مذاکره به تهران گسیل داده شود.
.
گئورگ زیمنس موفق میشود
با انتخاب گئورگ، نوهی ورنر زیمنس، تردستی و شعبدهبازی در مذاکرات تجاری آغاز میشود. او نه تنها میبایستی با دولت ایران وارد معامله شود، بلکه همچنین موظف بود ماموران و متصدیان ساختمانی خود را با رسم و رسوم معاملاتی شرقیها آشنا کند. لازم بود که عدهای از مقامات ایرانی از طریق پرداخت رشوه و هدایا ترغیب شوند تا از تلاش بر ضد احداث خط تلگراف دست بردارند. او در جایی نوشته است: "اگر انسان بخواهد به صاحبمنصبان و کارمندان ایرانیِ مرتبط با خط تلگراف رشوهی نقدی بدهد، بایستی 1150 تومان معادل 7150 روبل بپردازد. اما با دادن هدایا میتوان بسیار ارزانتر به هدف رسید: تفنگهای چخماقی مرصّع و مطّلا، طپانچههای دولول، ساعت جیبی ساخت Dent در لندن با ارقام فارسی و با صفحهی فلزی بجای شیشهای، ساعتهای دیواری با بدنهی مستحکم و پر زرق و برق، ساعتهای آونگدار با تزیینات طلایی، دوربین چشمی قوی، استریوسکوپ با مناظر شهرهای بزرگ، آینهی سفری، قلمدانهای مملو از زینتآلات، فیلتر آب، ... . به قول معروف «شاهماهیها را با چشمداشتشان به طعمههای بیمقدار و حقیر میتوان صید کرد.»
.
.
گئورگ زیمنس 8 ماه تمام در ایران ماند و با پشتکار و تلاش بیوقفه به نتیجهی مورد نظرش رسید. روشن است که نمیشد ایرانیها را بدون «خدمات متقابل» به چشمپوشی از آنچه در وین به آنان وعده داده شده بود، راضی نمود. قرار بر این شد که به آنان مبلغی کمتر، اما قطعی، پرداخت شود. افزون بر این، قرار شد امتیازی برای احداث یک خط تلگراف بین شیراز و بندرعباس دریافت شود، زیرا خط تلگراف از این مسیر به هند نزدیکتر میشد و در عین حال نیاز به استفاده از کابل زیردریایی خلیج فارس که کارمزد سنگینی داشت نیز محدود میگشت.
.
.
پس از ماهها مذاکره و بده بستانهای شکننده با طرف ایرانی، گئورگ بالاخره با خالی کردن انبان دوز و کلکهای خود موفق به اخذ نتیجه شد. او از یک سو به ادارهی خط تلگراف بریتانیایی-هندی ادامهی ساختمان خط جلفا-تهران را که در حال احداث بود پیشکش کرد، و از سوی دیگر ایرانیها را در موقعیتی مناسب به سوی پیشنهاد مورد نظرش هدایت کرد. با این حرکت، ایران از دعاوی خود مبنی بر اضافهپرداخت برای کلمهشمار هر تلگرام دست کشید و با دریافت سالانه 12 هزار تومان و همچنین اعطای امتیازنامهی احداث خط شیراز-بندرعباس موافقت نمود. نهایتاً، در اوایل سال 1870 کارهای ساختمانی احداث این خط به پایان رسید.
.
آخرین موانع و پایان موفقیتآمیز
طول مسافت زیاد بین تلگرافخانهها باعث میشد که خط از خود اثر خازنی بزرگی بروز دهد. این اثر هنگام ارسال پیامها که به صورت علایم بلند و کوتاه الکتریکی (رمز مورس) بودند، سبب شارژشدن خط (که اکنون مانند یک خازن عمل میکرد) شده و در نتیجه، علایم دریافتی درهم و برهم و مغشوش و غیرقابل بازیابی و شناسایی میشدند. در این اوان، دستگاههای جدیدی توسط کمپانیهای مختلف اختراع شدند که با استفاده از علایمی با پلاریزاسیون متفاوت (مثبت و منفی)، و با تدابیری دیگر از این قبیل، کارآیی موثر خود را در فواصل بعید به اثبات رساندند.
اما، تنها در اختیار داشتن دستگاهها و تجهیزات روزآمد چارهی کار نبود. تا هنگامی که متصدیان و تلگرافچیها بتوانند به خوبی از عهدهی استفاده از این تجهیزات ظریف الکترومکانیکی برآیند، مدت زمانی به طول میانجامید. در این مدت ورنر زیمنس تقریباً هر روز به مدت چند ساعت در اتاق تلگراف تلگرافخانهی برلین مینشست و رهنمودهایی را بیوقفه برای پرسنل خط مخابره مینمود.
از متن نامهها و پیامهای ورنر زیمنس میتوان به دامنهی بلند دشواریهایی که او در سر و سامان دادن به خط هند متحمل شد، پی برد:
30 دسامبر 1869: ... "تفاهم با سوخومی هنوز به دست نیامده است"...
1 ژانویه 1870: ... "فرارسیدن سال نو شیرینی همیشگی خود را ندارد، چون که ما هنوز نتوانستهایم خط هند را افتتاح کنیم"...
12 ژانویه 1870: ... "عیب مسیر کرچ-تفلیس مشخصاً در چگونگی نصب کابلها نهفته است. برخی از مقرههای عایق بد بسته شدهاند"...
15 ژانویه 1870: ... "تا اینجای کار روشن شده است که دکلهای آهنی علت اصلی تداخلهای طولانیمدت هستند. در این سال غیرعادی، یخبندان دایمی در این مناطق وجود نداشته، ولی متناوباً مِه، یخبندان، شبنم بروز کرده است.آن طور که از قفقاز گزارش شده، دَلَمههای بزرگ یخ دور مقرههای عایق را گرفته و در برخی نقاط این قطعات یخ سیم تلگراف و اجزای دکل را به یکدیگر متصل ساخته است. با هر بار تابش پرتوی خورشید و شروع به آبشدن یخها، یک اتصالکوتاه الکتریکی ناخواسته میان سیم و دکل بهوجود میآید و بلافاصله پس از سردشدن مجددِ هوا یا غروب خورشید، اتصالی مرتفع میگردد. این اثر به قدری سریع اتفاق میافتد که فرصت برای سنجش مقاومت الکتریکی خط و عیبیابی اصولاً نمیتواند وجود داشته باشد." ...
21 فوریه 1870: ... "فکر نمیکنم حق ناسزاگویی به ایستگاه تلگرافخانهی برلین را داشته باشید. من اینجا را همیشه تلاشگر و باجدّیت دیدهام." ...
در آغاز ماه مارس هیچ مسالهی فنی باعث لنگی کار خط نبود و ریشهی مشکلات باقیمانده، در مدیریت و سازماندهی برخی از تلگرافخانهها بود. در 28 فوریه 1870 ورنر زیمنس نوشت: "هنگام بروز اختلال، تلگرافچیها سراغ مکانیک را نگرفته و خود شخصاً تجهیزات را دستکاری میکنند یا به سادگی میگویند که دستگاه خراب است و یا خرابی و اختلال را به گردن تلگرافخانههای دیگر میاندازند. هیچکس نمیخواهد مسوولیت قبول کند."
.
.
برادران ورنر و همچنین همکاران او کمکم امید خود را از دست میدادند، افکار عمومی در انتظار مناظر جدیدی در نظم جهانی بود، سهام زیمنس در بازارهای بورس سقوط میکرد.
در این میان، حادثهی دیگری نیز بروز کرد. عملیات کابلکشی زیر دریای سرخ با موفقیت به پایان رسید و ارتباط بین هند و انگلستان از طریق کابل دریایی برقرار شد و با وجود سرعت کمِ مخابره و دنگ و فنگ فراوان، تبادل پیام در این خط واقعاً برقرار شد. حالا دیگر ارزش سهام کمپانی هندو-اروپایی به سرعتِ باد تنزل پیدا میکرد. اما ورنر زیمنس تا آخرین لحظه خوشبینی و ارادهی خود را حفظ نمود. این چنین بود که در دوازدهم آپریل 1870 اولین تلگرام از لندن به کلکته، در مسیر 11هزار کیلومتری خود مخابره شد.
در اتاق تلگراف شرکت در لندن این افراد حضور داشتند: ورنر و برادرش ویلیام، ژنرال سِر ویلیام بِیکِر[16] عضو فرمانداری هند در لندن، و عدهای از شخصیتهای دیگر.
ژنرال در ساعت 12:45 به دوستش سرهنگ رابینسون در کلکته این تلگرام را مخابره کرد: "سِر ویلیام بیکر به سرهنگ رابینسون[17]، کلکته، از تواناییِ خط هندو-اروپایی محظوظم." پاسخ در ساعت 1:50 بدین مضمون دریافت گردید: "کلکته، 7:07 بعدازظهر. مدیر تاسیسات به سر ویلیام بیکر، لندن. تشکر از پیام شما که در 28 دقیقه به اینجا واصل شد." این پاسخی بود که یک ساعت و 5 دقیقه بعد یکچهارم دور کُرهی زمین را درنوردید.
در سال اول بهرهبرداری از این خط، به علت پارگی کابل ساحلی دریای سیاه که بر اثر زلزله و فرونشست زمین حادث شد، وقفهای طولانی در بهرهبرداری از خط بهوجود آمد. استفادهی عملی و موثر از خط هند در واقع از سال 1871 آغاز شد و دهها سال، تا سال 1931، تحت بهرهبرداری قرار داشت و به خدمترسانی ادامه میداد. این خط که در زمان تاسیس خود بلندترین خط تلگراف جهان بود، با موفقیت فنی و بازده اقتصادی مناسب کار کرد. هنوز هم گاهی در صحراهای ایران بقایای دکلهای آهنی منقوش به علامت «برادران زیمنس»یافت میشود که یادآور تلاش و پشتکاری خستگیناپذیر و توان فنیِ پیشتاز بنیانگذاران زیمنس در نزدیک به 150 سال پیش میباشد.
.
.
مطالب مرتبط:
.
.
منابع:
مجله: Funkschau
کتاب:Werner von Siemens-Abenteuer Elektrizität, Vitalis Pantenburg, Ensslin & Laiblin Verlag
Reutlingen,1966
نشریه: Siemens Zeitschrift, Bd. 19, Dez. 1939, Heft 12
کتاب: خاطرات و خطرات، نوشتهی حاج مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه)، انتشارات زوار، چاپ ششم 1385، شابک 3-21-401-964
.
.
پانویسها:
[1] Funkschau
[2] Als England mit Indien telegrafisch verbunden wurde
[3] Siemens
[4] Indo-Linie[5] Sepoy-Aufstand قیام سپوی: سپوی واژهای پارسی-هندی است که به سربازان بومی عضو سپاه استعماری بریتانیای کبیر در هند اطلاق میشد. این سربازان در طول سالهای 8-1857 در برابر بریتانیا قیام کردند.
[6] Sir William O´Shaughnessy
[7] Kedaberg Kupferbergwerke
[8] برگرفته از کتاب: "خاطرات و خطرات"، نوشتهی حاج مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه): ... "میرزا حسینخان، سفیر ایران در اسلامبول ... به منصب صدارت نایل شد و نقشهی مسافرت ناصرالدینشاه را به اروپا کشید. در سنهی 1290 شاه به فرنگ تشریف بردند. پدرم در آن سفر از ملازمین بود ... قصد پدرم این بود که اخوی را در لندن بگذارد، اما در برلن از «ورنر زیمنس» دیدن میکند که از اقوام او یکی به طهران آمده بود برای دایر کردن «سیم هند». این آشنایی سبب میشود که اخوی را در برلن بگذارند"... (ص 5)
... "معلوم شد ورنر زیمنس خیال داشته است اخوی را به یکی از اقوام خود، پیرمردی مجرد، که برای سیمکشی به طهران آمده بوده است، بسپارد. معزیالیه در برلن نبوده، موقتاً او را به فامیل «دیتریثی» میسپارد. به مناسبت عربی دانستن دیتریثی یا همسایگی فامیل دیتریثی، این رسم را داشتهاند که غالب محصلی را در خانه نگاهداری میکردهاند. زیمنس از مردمان تحصیلکرده نبوده است. با هشتاد تالر (240 مارک = 320 تومان) به برلن میآید. کتاب فیزیکی به دست میآورد در مبحث برق. مطالعه میکند در دستگاه تلگراف، چیزی به نظرش میآید. با هالسکه نامی که چلنگر بوده است شرکت میکند. دستگاه جدیدی برای گرفتن تلگراف میسازند. قسمتی از سیمکشی تلگراف را در روسیه مقاطعه میکنند و فایدهی بسیار میبرند. و باز، اختراع ساعت آببخش از زیمنس است و گنج بادآور. کار زیمنس در اختراعات الکتریکی به جایی میرسد که به او به تشویق امپراطور دکترای افتخاری میدهند"... (ص 16)
توضیح: نویسنده، مهدیقلیخان هدایت، فرزند علیقلیخان مخبرالدوله و نوهی رضاقلیخان هدایت است که در سال 1280 قمری در تهران متولد شد، در 1295 برای تحصیل به آلمان اعزام شد و دو سال بعد به ایران بازگشت. معلم زبان آلمانی دارالفنون بود و با پیشخدمتی خاص ناصرالدین شاه وارد مناصب حکومتی شد. در 1316 قمری به ریاست پستخانه، گمرک و تلفنخانهی تبریز منصوب شد و .... او در زمان شش پادشاه زندگی کرد و خاطرات او در مورد برههای پیچیده و پر فراز و نشیب از تاریخ ایران نکات خواندنی بسیار دارد.
[9] The Indo-European Telegraph Company
[10] Lowestoft
[11] Emden
[12] Thorn
[13] Shitomir
[14] Kertsch
[15] Nischni Nowogrod
[16] Sir William Baker
[17] Robinson
.
.
www.etesalkootah.ir || 2019-04-12© 2015 www.etesalkootah.ir © All rights reserved. تمامی حقوق برای www.etesalkootah.ir محفوظ است. بیان شفاهی بخش یا تمامی یک مطلب از www.etesalkootah.ir در رادیو، تلویزیون و رسانه های مشابه آن با ذکر واضح "اتصال کوتاه دات آی آر" بعنوان منبع مجاز است. هر گونه استفاده کتبی از بخش یا تمامی هر یک از مطالب www.etesalkootah.ir در سایت های اینترنتی در صورت قرار دادن لینک مستقیم و قابل "کلیک" به آن مطلب در www.etesalkootah.ir مجاز بوده و در رسانه های چاپی نیز در صورت چاپ واضح "www.etesalkootah.ir" بعنوان منبع مجاز است. |
.
با سلام
با تشکر از مطلب خیلی خوبتان. من یک مستند ساز هستم که در حال ساخت مستندی درباره حضور انگلیس در ایران هستم. و برای بخشی کوتاهی از کار مستند نیاز به دو عکس پایه تیر تلگراف و نمای باز از خط تلگراف که در مطلب شما تصویر شماره 3 دارم لطفا اگر امکان دارد منبع یا در صورت امکان عکس ها را در اختیار اینجانب بگذارید
با تشکر