.
.
من چهار سال در هنرستان صنعتی شماره ۱ تهران در رشته برق و الکترونیک درس خواندم: در سال اول که عمومی بود میبایستی کارگاه فلزکاری را میگذراندیم، در سال دوم دیگر از فلزکاری خبری نبود و بیشتر با سیمکشی روی مدل مدار کلیدهای برق یکپل، دوپل، تبدیل، ترانس و مهتابی، برق سهفاز و تکفاز سر و کار داشتیم، در سال سوم و چهارم هنرستان، آموزش کاملا تخصصی میشد و فقط شامل دروس و کارگاه الکترونیک بود.
کلاس ما ۳۲ نفر هنرجو داشت. من چون پشت شهرداری و مهران کیت (مغازه آقای حسین قربانی) کار میکردم، در هنرستان بعدازظهری بودم، یعنی از ساعت حدود ۱ بعدازظهر تا 5:30 درس و کلاس داشتم. در آن زمان من با قطعات الکترونیک و حتی از کیفیت محصولات موجود در بازار و به قول امروزیها با «برند»های مختلف کاملا آشنا بودم.
به یاد دارم که در سال آخر هنرستان بودم و امتحان نهایی داشتم. امتحان کارگاه داشتیم که انجام یک پروژه یا کارِ عملی بود. مداری که برای امتحان نهایی در نظر گرفته بودند، یک رادیو AM سوپرهترودین با یک بوبین قرمز در مدار نوسانگر و ۳ طبقه تقویتکنندهی فرکانس میانی (IF) با فرکانس ۴۵۵ کیلوهرتز بود. من از قطعات موجود بازار و از کیفیت آنها مطلع بودم. روز قبل از امتحان من یک رادیوی یک موج میتسوبیشی را اوراق کرده و با قلع کش سه عدد بوبین مشکی، سفید، زرد و بوبین قرمز را درآورده و همراه خودم به کارگاه بردم. در جلسهی امتحانِ کارگاه هنرستان، معمولا هر ۴ نفر یک گروه را تشکیل میدهد. امتحان آغاز شد و قطعات الکترونیکی بین گروهها توزیع شد. ضمناً من قبلا انبار کارگاه را دیده بودم و میدانستم ۳ عدد بوبینهای IF و بوبین قرمز اسیلاتور محلی مدار گیرنده AM، اصلاً کیفیت مناسبی ندارند و احتمالاً برای فرکانس بالاتری پیشبینی شدهاند و نمیتوانند نتیجهی خوبی به دست دهند. فکر کنم ساخت بلوک شرق بودند که استانداردهای دیگری داشتند.
.
.
نهایتا پس از ۲ روز کار در کارگاه، مدارها ساخته شدند و همه گروهها ولتاژ تغذیه را به مدارهایی که ساخته بودند وصل کردند. از همهی رادیوها فقط صدای نویز شنیده میشد و تنها مداری که در بین گروهها خوب کار میکرد و صدای صافی داشت، مدار گروه ما بود، چون از آی.اف.های ژاپنی اصل و نوع مرغوب استفاده کرده بودم. نهایتا هر چهار نفر ما در کار عملی نمرهی ۲۰ گرفتیم.
.
یک خاطره دیگر از همین کلاس
یکی از همکلاسیها خیلی شوخ بود. یک روز معلم دینی از کلاس پرسید: «بچهها! کی میدونه یدالله فوق ایدیهم که آیه قرآن است، به چه معناست؟»
این همکلاسی شوخ (آقای مهدی اروانه) گفت: «آقا اجازه ما بگیم؟» معلم اجازه داد و اروانه گفت: «یدالله فوق ایدیهم یعنی این که یدالله بیاد فوقش عیدی شو بهش میدیم!»... در حالی که معنای این آیه این نبود و به معنای «دست خدا بالای همه دست هاست» میباشد.
ادامه دارد...
.
.
مطالب مرتبط:
.
.
www.etesalkootah.ir || 2019-02-07 © 2015 www.etesalkootah.ir © All rights reserved تمامی حقوق برای www.etesalkootah.ir محفوظ است. بیان شفاهی بخش یا تمامی یک مطلب از www.etesalkootah.ir در رادیو، تلویزیون و رسانه های مشابه آن با ذکر واضح "اتصال کوتاه دات آی آر" بعنوان منبع مجاز است. هر گونه استفاده کتبی از بخش یا تمامی هر یک از مطالب www.etesalkootah.ir در سایت های اینترنتی در صورت قرار دادن لینک مستقیم و قابل "کلیک" به آن مطلب در www.etesalkootah.ir مجاز بوده و در رسانه های چاپی نیز در صورت چاپ واضح "www.etesalkootah.ir" بعنوان منبع مجاز است. |
.
منم همینطور بودم شبیه شما... تیز و کنجکاو و بسیار جلوتر از دیگر همکلاسی هام
، خیلیم تلاشگر و تقریباً درسخون
تعصب خاصی هم روی شرکتهای الکترونیکی وطنی مثل پارس ، شهاب ، مهران کیت داشتم ، متاسفانه تمامی این شرکتها ورشکست شدن و من ناراحتم واسشون.
رشته ی تحصیلی من یه چیز دیگس اما الکترونیک تو خونمه، به لوازم قدیمی هم بسیار علاقمندم